وبلاگ شخصی کیانا پرویزی

تلاش های من مرا به خورشید میرساند

وبلاگ شخصی کیانا پرویزی

تلاش های من مرا به خورشید میرساند

سلام خوش آمدید

من برگشتم

يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۳:۱۱ ق.ظ

به لطف یکی از دوستان، در کمال ناباوری به بخش زیادی از آرشیو مطالب وبلاگم دسترسی پیدا کردم!

سلام! من کیانا هستم در حال حاضر ایام 23 سالگی عمرم رو سپری میکنم

روزهای زیادی از اون دوران باشکوهِ (!) وبلاگ نویسیم میگذره، خیلی اتفاق ها افتاده که اون کیانا کوچولویی که میخواست به خورشید برسه رو تغییر داده، ولی من همچنان عاشق نوشتن و نقاشی کشیدن هستم. هنوز هم وبلاگ نویسی رو یک کار بسیار لذت بخش میدونم هرچند با وجود رسانه های پر مخاطبِ فضای مجازی، دیگه کسی به ما وبلاگ نویس ها اهمیت نمیده ولی خواستم بگم که من هنوز هم امیدوارانه میجنگم. حتی اگه با نوشته هام بتونم روی یک نفر هم تاثیر بذارم یعنی بُردم;)

به لطف یکی از دوستان در کمال ناباوری به بخش زیادی از آرشیو مطالب وبلاگم دسترسی پیدا کردم، بنابراین تصمیم گرفتم تا اونجایی که در توانم هست مطالب 2 وبلاگ گذشته (دوران نوجوانی من) و (آ مثل آواتار) رو اینجا بازگردانی کنم. 

امیدوارم سرویس دهنده ی "بلاگ بیان" هم مثل میهن بلاگ به ما خیانت نکنه و برای کاربرهاش احترام قائل باشه...

بگذریم...

بازگشت مطالب گذشته انگیزه ای دوباره به من داد برای نوشتن، به نظرم ما آدم ها میتونیم با دست هامون کارهای ارزشمندی بکنیم.

خدا بیخودی توی کتابش به قلم قسم نخورده...

بعد از بارگذاری مطالب قبلی، مجددا شروع به نوشتن میکنم. امیدوارم که بتونم تاثیرگذار باشم

نظرات (۶)

واااای سلام!!!!!!!

من حواسم هست بهت و همیشه چکت میکنم، از وقتی شاید ۱۲ سالم بود و کمتر. الان ۱۶ سالمه. عاشقتم کیانا. وبلاگ نویسی خییییلی چیز جالبیه برام. ترک نکن وبلاگتو، لطفا. مثل قبلا به پست کردن روزمرگیات ادامه بده و امیدوارم موفق باشی😭

 

وای وای واییییییی سلاااام دختر

من سال ۹۹ که آزمون تیزهوشان داشتم و فقط لپ تاپ دستم بود وبلاگتو اتفاقی دیدممم

نوشته هات خود زندگی بود مخصوصا درباره اسکرپ بوک

من از تو ساختن و نوشتنشو یاد گرفتم:))))))))))

الان کنکوری ام و کلی بزرگ شدم و بعد کنکور دوباره درست میکنم برا بخش عاطفی زندگیم؛)

خوشحالم که برگشتی و خیلی اتفاقی اسمت به ذهنم اومد

داشتم زیست میخوندم نوشته بود (کنگره دار) سرچ کردم ببینم چیه، چشم به کلمه وبلاگ خورد و بعد این همه سال یادت افتادم. بعدش سرچ کردم « کیانا وبلاگ» و دیدم به به خانوم برگشته:)

 

 

باورم نمیشه دوباره وبلاگ زدی توی کانالم داشتم راجع بهت صحبت می‌کردم و با خودم گفتم بزار یه سرچ کوچیکی بزنم شاید ازت خبری شده باشه 

فکر نکنم تو من رو یادت بیاد ولی اولین دوست مجازیم‌ بودی 

یادمه سر همون ماجرای اسکرپ بوک باهات آشنا شدم و چندتا سوال و ...

سلام کیانا:( من یکی از دنبال کننده های وبلاگ اولیت بودم و فکر کنم برگرده به آخرای کلاس سومم که کشفت کردم. یه هفت سالی میگذره تقریبا. کلی گشتم و ناراحت بودم که هیچ ارتباطی باهات ندارم و نوشته های وبلاگتم نیست ولی الان که اتفاقی سرچ زدم و اینجارو دیدم واقعا حس خوبی دارم:)

خدای من...وبلاگ مورد علاقم

از ۶ یا۷ سال پیش عاشق مطالب وبلاگت و مخصوصا اسکرپ بوک هات بودم

اونقدر ازشون خوشم میومد که همه ی کارهاتو به سبک خودم اجرا میکردم،چیزی هم راجب کپی حالیم نمیشد

و مطالبت تاثیر خیلی زیادی در راستای انتخاب رشته ام داشت،شاید اگه وبلاگت نبود الان به خیلی از موفقیتای کوچیکم نمیرسیدم:)

باورم نمیشه🥹🥹یادم نمیاد فکر کنم ۱۱ یا ۱۲ سالم بود که وبلاگاتون رو دنبال میکردم. نمیدونم چیشد که دیگه دنبالشون نکردم و دیگه ازت خبری نشد. چندبار اسمت رو سرچ کردم و حتی توی اینستاگرامم دنبال پیجت بودم به این امید که توی ایسنتاگرام فعالیتی داشته باشی ولی پیدات نکردم. الان خیلی یهویی یادت افتادم و اومدم اسمت رو سرچ کردم و اینو دیدم:))))فقط خدا میدونه چقدر خوشحال شدم الانننن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی